جدول جو
جدول جو

معنی آذین زدن - جستجوی لغت در جدول جو

آذین زدن
(مُ ءَ)
آذین بستن: و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجملۀ ممالک آذینها زنند. (تاریخ طبرستان)
لغت نامه دهخدا
آذین زدن
زینت کردن دکانها و بازارها در روزهای جشن و شادمانی
تصویری از آذین زدن
تصویر آذین زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آلیز زدن
تصویر آلیز زدن
جست و خیز کردن، جفته و لگد انداختن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
کمین کردن. (فرهنگ فارسی معین) :
خاک درچرخ برین می زند
چرخ میان بسته کمین می زند.
نظامی.
فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده ست
آفت به کنجهای دهانت کمین زده ست.
امیرخسرو (از آنندراج ذیل کمین).
و رجوع به کمین کردن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ چَ کَ دَ)
بزمین زدن. به سختی بزمین کوفتن چیزی را. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). بر زمین انداختن شی ٔ یا شخصی را. (فرهنگ فارسی معین) ، بزمین افکندن خصم خودرا در کشتی. شکست دادن حریف را در نبرد. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). مغلوب کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، تنزل در بهای چیزی پدید آوردن. سبب تنزل قیمت چیزی شدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
شهرآرای
لغت نامه دهخدا
تصویری از آذین بند
تصویر آذین بند
شهر آرای
فرهنگ لغت هوشیار
کمین کردن فتنه بگوشه های دو چشمت نهان شدست آفت بکنجها دهانت کمین زده است. (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
آسیب رسانیدن صدمه زدن ضرب وارد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
ضررٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
Impair, Injure, Mangle, Mutilate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
altérer, blesser, défigurer, mutiler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
prejudicar, lesionar, desfigurar, mutilar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
손상시키다 , 다치다 , 망가뜨리다 , 훼손하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
beeinträchtigen, verletzen, verunstalten, verstümmeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
пошкоджувати , поранити , спотворювати , калічити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
uszkadzać, zranić, zniekształcać, okaleczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
نقصان پہنچانا , چوٹ پہنچانا , برباد کرنا , بگاڑنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
ক্ষতি করা , আঘাত করা , বিকৃত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
kuharibu, kuumiza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
zarar vermek, yaralamak, mahvetmek, tahrip etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
損なう , 傷つける , ひどくする , 切断する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
danneggiare, ferire, deturpare, mutilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
להזיק , לפצוע , לעיוות , לעוות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
क्षति पहुँचाना , चोट पहुँचाना , विकृत करना , अंग विकृत करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
ухудшать , ранить , искажать , изуродовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
ทำให้เสียหาย , ทำให้บาดเจ็บ , ทำลาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
beschadigen, verwonden, vervormen, verminken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
损害 , 伤害 , 损坏 , 残害
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
deteriorar, lesionar, desfigurar, mutilar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آسیب زدن
تصویر آسیب زدن
merusak, melukai, mencacat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی