آذین بستن: و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجملۀ ممالک آذینها زنند. (تاریخ طبرستان)
آذین بستن: و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجملۀ ممالک آذینها زنند. (تاریخ طبرستان)
کمین کردن. (فرهنگ فارسی معین) : خاک درچرخ برین می زند چرخ میان بسته کمین می زند. نظامی. فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده ست آفت به کنجهای دهانت کمین زده ست. امیرخسرو (از آنندراج ذیل کمین). و رجوع به کمین کردن شود
کمین کردن. (فرهنگ فارسی معین) : خاک درچرخ برین می زند چرخ میان بسته کمین می زند. نظامی. فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده ست آفت به کنجهای دهانت کمین زده ست. امیرخسرو (از آنندراج ذیل کمین). و رجوع به کمین کردن شود